مدخل فیلم نامه کامل
من شمارو قبلاً ندیدم؟
پادگان دوکوهه- بیرون حسینیه حاج همت
سکانس اول
غروب – خارجی
رزمندگان مشغول وضو ساختن از آب حوض مجاور حسینیه حاج همت هستند.
اولین کسی که از کنار حوض مجاور حسینیه حاج همت کنار می رود،امین با آستینهای بالا زده جایش را می گیرد.شتابزده وضویش را می گیرد و سرآسیمه وارد حسینیه می شود.
قطع به داخل حسینیه حاج همت
سکانس دوم
شب -داخلی
صفها تشکیل شده و جای خالی دیده نمی شود.نگاه امین صفوف را می کاود.
- امین
- امین به سمت صدا برمی گردد.اشاره دست اکبر به یک جای خالی در صف جلوئی است که هنوز توسط بقیه رزمندگانی که دیر رسیده اند کشف نشده است.امین فرصت را از دست نمی دهد و می شتابد .
در همان حال دستی به احترام و سپاسگزاری به سینه می گذارد و فوراً می نشیند .
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ...
با اتمام نماز اول بازار دست دادنها و قبول باشه گرم است.امین پس از مصافحه با نفرات کنار دستی متوجه صف عقب می شود.با اکبر و مسلم دست می دهد.نوبت دست دادن با محسن که می شود مرغ نگاه امین چند نفر آنسوتر در همان صف روی چهره ای فرود می آید. امین یخ می زند...
در صورت تمایل به مطالعه متن کامل پیام بگذارید.
|